یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

حـــال من فقط با " تـــو" خوب مــی شود

کـاش در این شهر

دکتری پیدا مــی شد

و "تــو" را برایم تجویز مــی کرد!

تا بـــاورت شود

حـــال من

فقط با " تـــو" خوب مــی شود

عشق ، عشق می آفریند .

عشق ، عشق می آفریند .
عشق ، زندگی می بخشد .
زندگی ، رنج به همراه دارد .
رنج ، دلشوره می آفریند .
دلشوره ، جرات می بخشد .
جرات ، اعتماد می آورد .
اعتماد ، امید می آفریند .
امید ، زندگی می بخشد .
زندگی ، عشق به همراه دارد .
عشق ، عشق می آفریند ...

(مارکوس بیکل)

می‌گویند تنهایی پوست آدم را کلفت می‌کند.

می‌گویند تنهایی پوست آدم را کلفت می‌کند.
می‌گویند عشق دل آدم را نازک می‌کند
می‌گویند درد آدم را پیر می‌کند
آدم ها خیلی چیزها می‌گویند‌
و من امروز کرگدن دل‌نازکی هستم که پیر شده است!

مهدی_صادقی

واژه هایم دیوانگی بال ها را می شناسند

واژه هایم

دیوانگی بال ها را می شناسند

پرواز به « هرگز »

پرواز به « ناکجا »

چشم هایت !

آه چشم هایت !

که چون علف های وحشی

در دهانم می رویند

از عشق سخن باید گفت

از عشق سخن باید گفت
همیشه از عشق سخن باید گفت
حتی اگر عاشق نیستی
هم از عشق سخن بگو
تا دهانت به شیرین ترین شربت های معطر جهان شیرین شود
تا خانه ی تاریک قلبت
به چراغی که به میهمانی آورده ای روشن شود
تا کدورت از قلبت
همچو ابلیس از نام خدا بگریزد ...
نادر ابراهیمی

هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشاید عشق

هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشاید عشق  
هــــــم دعـــا کــــن گره تـازه نیــــفزایـد عشق
قـایقـــی در طلـــب مـــوج بــــه دریـــا پیوست
بایـــد از مــــرگ نترســـــید ،اگـــــر باید عشق
عــــاقــبـت راز دلــــم را بــــه لبــــانـــش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد ،شاید عشق
شـمع افــــروخــت و پــروانـــــه در آتش گل کرد
مــــی توان ســـوخت اگــر امـر بفرماید عشق
پیلــــه ی عشق مـــن ابــــریشم تنهایی شد
شـمع حـق داشت، به پروانه نمی آید عشق

" فاضل نظری"

بیدار شدم دست تو در دستم بود

در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب کلید هر چه در ، دستم بود

زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم دست تو در دستم بود

عشق در نرسیدن کامل می شود.

عشق در نرسیدن کامل می شود.

و شعر

در بن بست های درماندگی

کوره راه های سرگشتگی

و سواحل شوریدگی

در زهدان غیاب تو

نطفه می بندد.

شاعر

«مسافری است

همیشه

در راه»

که از مشک زلال عاشقانه ها

مسافران خسته هستی را

سیراب می کند

وخود

تشنه می میرد.