یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

با خیالت شستم

با خیالت شستم
هوای فاصله را
اینجا عطرت نفس می‌کشد
سیده_مریم_وهابی

اینجا به وقت شبانه‌هایم

اینجا به وقت شبانه‌هایم
پرم از نجواهایی که
هر بار مرا
تا آستانه‌ی آغوشت می‌برند
و یک خیال پر از باران را
به چشمهایم می‌رسانند


سیده مریم وهابی

در کدام ایستگاه تمام شد

در کدام ایستگاه تمام شد
برفی که سپیدهایش
رویایم را
در عبور شب زمستانی
به خیالت می‌رساند
و تو را میان شبانه‌هایم
شعر می‌کرد


سیده مریم وهابی

عطرت را میان مریم‌ها

عطرت را میان مریم‌ها
گم کردم و بی‌قرار
تا پونه‌های وحشی دویدم
و در هرم نفس‌هایم
خیال تو
مرا تا یاس‌ها رساند
وقتی الماس یادت
در احساسم می‌درخشید


سیده مریم وهابی

از یادم نمی‌رود

از یادم نمی‌رود
وقتی این همه از شانه‌ی باد
پرواز به خیالم می‌رسید
و در عبور هر ابری
باران به بدرقه‌ی نگاهم می‌آمد
آسمان هر بار قرارش را
با چشم‌هایم تمدید می‌کند
تا من از فراز هر رویا
به عاشقانه‌هایم برگردم


سیده مریم وهابی

وقتی عبورم تا دوردست‌های خیال توست

وقتی عبورم
تا دوردست‌های خیال توست
و دشت دشت عشق
مرا به تو راهی می‌کنند
سراسر ، واژه‌هایی می‌شوم
که دنیایم را
به شعر می‌رساند


سیده مریم وهابی

وقتی عبورم

وقتی عبورم
تا دوردست‌های خیال توست
و دشت دشت عشق
مرا به تو راهی می‌کنند
سراسر ، واژه‌هایی می‌شوم
که دنیایم را
به شعر می‌رساند


سیده مریم وهابی

صبح شروع عاشقانه‌ای است

صبح شروع عاشقانه‌ای است
که گل‌ها را
به استقبال روزهایمان
می‌آورد
آنجا که من در نگاهت
دوباره شکفته می‌شوم

سیده مریم وهابی