یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گفته اى فراموشم کن

گفته اى فراموشم کن

اما این

غیر ممکن است

زیرا براى فراموش کردنت


اول باید تو را به یاد بیاورم.


جمال ثریا

ما گمان مى‌کردیم که شادمانى

ما گمان مى‌کردیم که شادمانى

‏همان خوشحال کردن طرف مقابل‌مان‌ است.

‏اما اشتباه مى‌کردیم؛

هرقدر که خوشحال‌شان کردیم

‏به همان اندازه تنها ماندیم ...

جمال ثریا

مرا دوست بدار...

مرا دوست بدار...
به سانِ گذر از یک سمت خیابان
به سمتی دیگر...
اول به من نگاه کن
بعد...
به من نگاه کن
و بعد...
بازهم مرا نگاه کن . . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــ
جمال ثریا

و من فکر مى‌کنم ‏آبى

‏و من فکر مى‌کنم
‏آبى
‏چیزى فراتر از یک رنگ است

چنان آسمانى بى‌انتها
‏و یا یک دریا
‏سرشار از امیدوارى.


‏جمال ثریا؛ فارسیِ سیامک تقی‌زاده

از صدایت مى‌بوسم تو را ،

از صدایت مى‌بوسم تو را ،
صدایَت که این همه گنجشک
در دلم ‏رَها مى‌کرد ...

اگر دوباره بیایی

و بعد خنده ات به یادم آمد
و از صمیم قلب گفتم :
اگر دوباره بیایی
باز هم دوستت خواهم داشت

‏تنهایی که در درون مان داشتیم

‏تنهایی که در درون مان داشتیم
آن قدر بزرگ شده است
که نمی دانیم دوست داشتن را انتظار می کشیم
یا انتظار کشیدن را دوست می داریم...

از صدایت مى‌بوسم تو را

از صدایت مى‌بوسم تو را
صدایت که این همه گنجشک
در دلم ‏رها مى‌کرد...