یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پلک زدن با چشم اشکبار

پلک زدن با چشم اشکبار
همانند
بال زدن پروانه ای است
در سکوت غمباره ام
که از هزاران فرسنگ دورتر
طوفانی بپا می کند
که سونامی آن
آرامش ساحلم
را در هم می شکند
چه می کنی با دل ویران از اشک
دلم بهمن در راکی خواست
سونامی در خلیج خوک‌ها شد


عسل ناظمی

ای که هستی در درونم خیز و بر من جان بده

ای که هستی در درونم خیز و بر من جان بده
این که بس بینم خودم را بر خودم، ایمان بده

تشنگی بی شک برد جانِ کبوتر تشنه را
چون کویری تشنه‌ بر اندیشه‌ام باران بده

هر طرف کردم نگاهی شمس جان دیدم خودی‌ست
پیله کردم بر خودم گفتم مرا سامان بده

خوب میدانم که آن نیروی برتر در من است
پس به غیر از خود نگویم درد را درمان بده

از رگ گردن به من نزدیکتر یعنی که نیست
جلوه‌ای جز من درون من سخن پایان بده

مرضیه شهرزاد