ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
در قلعه ای که ایلی نشسته بودند
من ایستاده بودم
زمزمه های بود مثل سراب، سرابی
کنجکاو شدم گاهی
و برای شنیدن حرفهای بیهوده
بیشتر گوش ایستادم
چه حرف های تلخی
بی مزه و پر از آبی های آسمانی
بیشتر که فکر کردم
با خودم گفتم چه گلایه ای
من که از گل روی آسمانم رنجیدم
از خارها هرگز ،
هرگز گله ای نیست
و پشت به خارستان روزگاری را
میگذرانیم بخواب و عجب از کم خوابی.
حاتم محمدی