یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

زندگی جز طرح غم پرداختن چیزی نبود

زندگی جز طرح غم پرداختن چیزی نبود
بود شاید برشما، اما به من چیزی نبود

مادرش خوانند دنیا را نمی‌دانم چرا
او به جز مرد خشن یا بد دهن چیزی نبود

آنچه از مردانگی گفتند، تنها قصه بود
غیر یک دشنام ناموسی به زن چیزی نبود

هرچه می‌بینم جهان مرداب می‌آید به چشم
غیر رفتن تا گلو در این لجن چیزی نبود

حال دل گر خوش نباشد زنده بودن بی‌‌بهاست
این بشر جز مردگانی بی‌کفن چیزی نبود

عشق باید خاطر از عالم رها سازد، ولی
غیر دل در دام غم انداختن چیزی نبود


خضرالدین بحری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد