یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

حافظا دیدی تو آخر خانه ام ویرانه شد؟

حافظا دیدی تو آخر خانه ام ویرانه شد؟
یوسف من تا ابد بیچاره و آواره شد؟

گفته بودی غم نخور روزی به کنعان می‌رسد

غم نخوردم ، عاقبت دیدنش افسانه شد

امیر حسین حبیبی

صدای اذان رمضان

صدای
اذان رمضان
را
با
عُروج
لحظه
پرواز
می خواهم
مثل
آنروزِ تو
با
آن
پیراهن آبی
اتو کشیده ی زیبا
نشسته
مقابل
سفره افطار
پاکدامنانه
خدا
را
آرام
می گفتی
که
بیاید
تا
با
او پرواز کنی
و
از نزدیک
بهشتی شوی


منیره کاوری

قاصدک ازکه خبراوردی

قاصدک ازکه خبراوردی
گو برای که زین خبری اوردی
با باد هم أغوش شدی پنهانی من
من درطلبت که بدخبراوردی


فاطمه قاسمی

تا که آتش در نیستان میدمید

تا که آتش در نیستان میدمید
نی به نی را این سخن آمد پدید

از چه نار مقدس افتد بر جان مدام
گاه ببریده یا سوختن مارا مستدام


یا که تقدیر نام ما با نار ها بنهاده
میگدازد فرق بین خشک وتر ننهاده

هر کجا داغ جدائی افتد بر سینه ای
نام نی را می نمایدبر دل سوخته ای

پاسخش گفت نای در حال سوختن
جان ما از ازل با نوا بود وسوختن

ما ندای بی نوائی داده ایم
آتش پنهان دل ها رها ئی داده ایم

چون که می نمائیم سوز عشق را بر ملا
خود در سوز وآتش هستیم دائم مبتلا


عبدالمجید پرهیز کار

همه، میِ، نوشیم و دلهـا همه دریا بزنیم

همه، میِ، نوشیم و دلهـا همه دریا بزنیم
همه جان بوسـه به مژگان تو رعنــا بزنیم
همه آییـم بسویت، گُـلِ گُلـــــزار بهشت
همه انگشتِ عسل، آری مُهنّــــــــا بزنیم
منتظر، ما همه باشیــــم به درگاه بهشت
اَشلـی از در برسد، جُملــه تمنّـــــا بزنیـم
همرهش ماهمه باهم به بهشتش داخل؛
آری گردیـم و همه، حَلِّ مُعمّـــــــا بزنیم
بعداز آن تا به اَبَد درخوشی وجشن وسرور
همه تنهـا و فقط چنگ و مُغنّــــــــا بزنیم

...
سلیمان بوکانی حیق

نمیدانم جهان خالیست یا من چشم و دل سیرم

نمیدانم جهان خالیست یا من چشم و دل سیرم
در این دنیا به جز تزویر دگر چیزی نمیبینم

هوا تاریک و تن عریان و سرما استخوان سوز است
نفیر باد شتابان میزند شلاق و زنجیرم

پر از آشفتگی ها و پر از دلواپسیهایم
من اینجا با خزان بیشه ی اندیشه درگیرم

پر از نیلوفران مست بود، این برکه ی جانم
کنون مردابی از خرچنگهای زار و شبگیرم


نمیدانم چه میخواهم از این دنیای وانفسا
که خود کردم چنین تدبیر ، یا این بود تقدیرم

مهدی رحیمی