یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عشق را به نرخ امروز سرمایه کن

دیروز از دست رفته
فردا هم دست نیافتنیست

عشق را به نرخ امروز سرمایه کن

علی صادقی

از هجر تو من تاب ندارم

از هجر تو من تاب ندارم
دانم که تو مجنون منی، غم ندارم
بازآ که جانم به تو بند است
با عشق تو کامم همچو قند است


مهسا احسانی فرد

شب تنهایی ام ، با خاطرات رفت

شب تنهایی ام ، با خاطرات رفت
شبی طی شد ، زِ بی خوابی و مِحنت
به یاد آمد از آن روزهای دیرین
چه کارها و تلاش ها ، جان سیرین
زِ روز کاریِ ، سال های دیرین
چه گویم ای پسر ، با جان سیرین
همه کار و تلاش ، رنج و شرافت
همه رنج و همه قرض و مَشقَت
به جای مزد خوب ، دشنام شنیدیم
ندیدیم حرکتی خوب ، وارهیدیم

رهیدیم چون خدا ، روزی رسان بود
جهیدم حل مشکل در خودم بود

ابراهیم معززیان

هنوز طبق عادتم دعای من شِفای توست

هنوز طبق عادتم دعای من شِفای توست
هنوز جای امن من به‌وقت غم سرای توست
به یک عبارتِ کهن در این زمانه راضیم
به اینکه در دگر جهان بهشت زیر پای توست


زهرا شعاع

بهار آمد شکوفا شد سرو و چنار

بهار آمد شکوفا شد سرو و چنار
ورق خورد فصلی از فصلهای روزگار

زمین را بنگر پوست انداخته اینک
قبای ژنده برکنده و گشته نونوار


زمین در امان است از کینه بهمن
سوکوتش شکسته با صوت سار

مهر خورشید نغمه بلبل مهمان ماست
گر بشویید چشم و گوش را از غبار

موسم نقاشی باران شده است
هنرش در آسمان میشود اشکار

شتابان میرود پروانه در آغوش گل
موسم وصل است پایان انتظار


حمیدرضا تمیمی

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت
دارم تو را به دست خدا می سپارمت

ممنونم از تویی که فقط مانده ای برام
تنهایی عزیز به جان می فشارمت

پیوندمان جوانه زد اما میان برف
می خواستم درون وجودم بکارمت


من با قطارِ بی تو، از این شهر می روم
با یک بغل خاطره جا می گذارمت

زردم ولی هنوز امیدم به ریشه هاست
یک روز می رسم و تو را می بهارمت

محمدحسین ناطقی