یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تو عطر پاک یاسی یا شمیم نم‌نم ‌باران؟

تو عطر پاک یاسی یا شمیم نم‌نم ‌باران؟
خلیجی یا خزر؟ شالی‌تبار سبز نخلستان

جسارت‌های تهمینه نشسته در ته چشمم
فروغی دیگرم سرکش‌ترم از آتش عصیان

شمالی مردِ شب‌پیمایِ رازآلودِ دریایی
تویی سالار اقیانوس و من گرداب سرگردان

تمام راه‌ها بسته‌ست، مثل شاه شطرنجم
که تهدیدش کند هر مهره‌ای در گوشۀ میدان

در این طاعون‌زده دورانِ تلخ‌آلودِ یأس‌آور
من عاشق می‌شوم شیرین‌تر از نوباوۀ ساسان


اسیر خاطراتم در سراشیبیِ تلخِ عمر
و اشکِ سرخِ چشمانم نمی‌گیرد ز من فرمان

لبانم ردِ انگشتِ تو بر دیوار را بوسید
و عطرِ کاهگل را، در غروبِ سرخِ تابستان

نشسته بامدادی در کنارِ رود و یک لحظه
تو را دیدم کنارِ نرده‌هایِ آبیِ ایوان

نگاهت اعتبارِ ماه را از سکه می‌انداخت
نفس‌هایت لطافت‌بخشِ صبحِ پاکِ کوهستان

نگاهم‌ می‌کنی خورشید می‌بارد ز چشمانت
صدایم می‌کنی پر می‌کشم تا اختر تابان

دلیلِ انتحارِ جمعیِ تلخِ نهنگانی
تو رؤیایِ خلیجی، برتری از هرچه در دوران
پی‌نوشت:
رنگ آتش می‌شوم وقتی صدایم می‌کنی
قطره‌ای هستم پر از دریایی از شرم و حیا

لیلاغفاری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد