یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نشود یاد تو بیرون به سرم هست هنوز

نشود یاد تو بیرون به سرم هست هنوز
گاه گاهی دل من واله و سرمست هنوز
داغ عشقی که بر این دل زده ای خاطره شد
گرچه فارغ زمنی ،غیبت تو هست هنوز
شعله ور می شود این دل زتو و رنگ رخت
لیک هر جمله زتو در نظرم هست هنوز
سالها خون جگر خوردم و خون دل ماندم
رفت ایام خوشی خون به دلم هست هنوز
دور خود با تو دگر دایره ای نقش کشم
چشم من خارج از این دایره ها هست هنوز
تیغ بر پیکر بی جان من اینجا بزنند
جای زخمی که زدی بر تن من هست هنوز
یادگار است دگر گر چه ز بی مهری بود
عاقبت خاک شود پیکرم، آن هست هنوز
استخوان سوز شد این سردی بی مهری تو
باز آتش به تمام بدنم هست هنوز

چاره کردی که دگر ره به ره خویش زنی
رفتی از راه خودت رد تو اینجاست هنوز

عبدالرضا اربابی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد