یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

وقتی نگاهم به نگاه چشمانِ تو روشن شد

وقتی نگاهم به نگاه چشمانِ تو روشن شد
و قلب ناامیدم دوباره امید یافت،
تازه حالا ز راه رسیده بودی
و من چه بسیار زود که می‌بایست، می‌رفتم
تو کجا بودی و من کجا هستم؟
داشتم ز دوری چند روزه‌ات می‌مردم
شب است و تنهایی‌ام در پشت نگاهت
و من مهمان هر دو چشمان سیاهت
عاشقانه از سوز دل می‌سوزم

همراه یک آه...

علی عباسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد