یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای مهربونم درد دارم من، دور خودم نامرد دارم من

ای مهربونم درد دارم من، دور خودم نامرد دارم من
رو قلبم انگار کوه آتیشه، اما دلی دلسرد دارم من
بند خورده این قلبِ ترک خیزم، من تو شکستن سابقه دارم
می‌لرزه دستام می‌پره پلکام، انگار پای چوبیه دارم
می‌باره چشمام از غم دوری، میخونم از دردای بی درمون
من پادشاه شهر بی‌شادی، من شاعر بی چتر در بارون
هرچی به وقتش خوبه، حتی عشق، حتی همین حال پریشونی
حتی همین شعری که میدونم، من می‌نویسم تو نمی‌خونی

هرچی به وقتش خوبه اما تو، حتی اگه وقتش گذشت بازم،
برگرد پیشم، با تو دنیامو، حتی نباشه وقت می‌سازم
من قهرمان لحظه آخر، من آخرین سرباز شطرنجم
من اون زنم که تا ابد جنگید، من نقشه خوان بازی گنجم
هرچی به وقتش خوبه حتی عشق، هرچی به وقتش خوبه حتی درد
ای درد شیرین دل‌آزارم، عاشق شدی وقتم نبود برگرد

مهدیه محبی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد