یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در گلستان گلم دنبال گلی می‌گشتم

در گلستان گلم دنبال گلی می‌گشتم
که به ناگه گل سرخی به کنارم آمد
گفتم ای گل توجه کردی چنین سرخ شده ای
گفت سرخی من برای آن خداست
آنکه بر خاص و عام فرمانرواست
.
خالق من ایزد یکتا بود
ایزدی که ز بند ها رها بود

..................... حسین برزنونی

از تو بعید نیست که دریا به شوق تو

از تو بعید نیست که دریا به شوق تو
با موج‌های مست و روان عاشقت شود

خورشید با نگاه تو هر روز در طلوع
در آسمان بی‌کران عاشقت شود

هر قطره‌ای ز بارش باران به دشت‌ها
در جستجوی باغ و چمن عاشقت شود

وقتی که عطر زلف تو پیچد به هر نسیم
هر کوچه و خیابانمان عاشقت شود

از تو بعید نیست که دل‌های بی‌قرار
در هر کجای این جهان عاشقت شود

(از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...)

ابوالفضل افروز آتش

در هوای دل من عشق تو افسانه شده

در هوای دل من عشق تو افسانه شده
بی‌تو این خانه‌ی دل ویرانه و ویرانه شده

هر کجا می‌نگرم روی تو را می‌جویم
بی‌تو این دیده‌ی من خسته و دیوانه شده

نغمه‌ی عشق تو در گوش دلم می‌پیچد
بی‌تو این ساز دلم خاموش و بی‌نغمه شده

هر نفس با تو مرا زندگی و جان باشد
بی‌تو این جان و تنم بی‌رمق و فرسوده شده

در هوای تو دلم عاشق و شیدا باشد
بی‌تو این عشق مرا قصه‌ی غم‌خانه شده

هر چه دارم همه از لطف و نگاه تو بود
بی‌تو این حال مرا حسرت و افسانه شده

در هوای سحرم یاد تو با من باشد
بی‌تو این سحر مرا شب‌های غم‌افزوده شده


علی سان

بهار و تابستان هم زیباست

بهار و تابستان
هم زیباست
زیبایی که من در چهره پاییز
دیده ام بی نظیرست


سید حسن نبی پور

شب و روزم شده بس آه و ناله

شب و روزم شده بس آه و ناله

که بینم صورت ماهش دوباره

کنم درگاه حق عجز و انابه

که هجران را کند تدبیر و چاره

کلثوم پیکرستان

آن دم که رها گشتی ز نفس و طمع خویش

آن دم که رها گشتی ز نفس و طمع خویش

باز آی و بجو حقیقت و شریعت خویش

امیرعلی مهدی پور

از پروپا افتاده ام

از پروپا افتاده ام
مثل درختان درپاییز
وقتی برگهایشان
طعمه ی بادشده اند


سید حسن نبی پور