ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
نقشهی بهشت
تن توست
که من با گامهای عاشق
میگردم.
سیدحسن نبی پور
موهایت
باد را میریزد
لبهایت
عطرِ دوردستِ برکه
و بوسهات
طعمیست
که خواب را تلخ میکند.
سیدحسن نبی پور
در مهِ جنگلِ چشمهایت گم میشوم،
لباست
مثل فانوسی کمنور
در انتهای شب،
پیش چشمم میلرزد.
و تکیه میزنم
به درختی تنها،
که شانههای خیسش
خواب را به پشتم برمیگرداند.
سیدحسن نبی پور
با نوک قلم
نقش میزنم بر تنت
آنگونه که مهتاب
وسوسهی لمسات شود
سیدحسن نبی پور
در پیچِ مه شب، رهایت کردم
چون برگی خسته در باد
اما طلوع نگاهت
درختی شد در کویر دلم
گریستم...
شاید باران،
چهرهی فصلِ انتظار را بشوید.
سیدحسن نبی پور
در تولدی دیگر،
میافتم آرام
روی پیراهنت،
همانجا که دستت
بیشتر رد میشود.
سیدحسن نبی پور
چشمهایت
دوچراغ خاموش اند
که تنهابانگاه من روشن می شوند
لبهایت گره سرخی ست
که واشدنش
مرزبوسه وجنون رامی شکند
وکلامت ازحنجره ی بلورین
می چکدچون بارانی در
گرگ ومیش رویا
همین هاکافی ست
تادهانت زنجیرشود
ومراتاآخرین بندعشق بکشد
سیدحسن نبی پور