یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دوست داشتن

دوست داشتن

فقط تو را می خواهدُ بس

توئی که با تو شهر دلم

پر از جمعیت عشق می شود

پرویز صادقی

فقط تو را می خواهدُ بس

توئی که با تو شهر دلم

پر از جمعیت عشق می شود

پرویز صادقی

بعد از تو من چگونه ام ؟

بعد از تو من چگونه ام ؟

رودی بی کرانه

که با رؤیای دریا

به کام آفتاب می رود


پرویز صادقی

مائیم دو خط موازی

مائیم دو خط موازی

که تا بی نهایت

با همیم


پرویز صادقی

بهشتِ شعرُ شاعری ست

بهشتِ شعرُ شاعری ست

لبخندت

که به عشق می ماند


در چشم خیال من

تو همیشه حاضری

رؤیائی برای تمام زندگی

پرویز صادقی

تو روح مرا از گوشه نشینی

تو

روح مرا از گوشه نشینی

به تماشای زندگی می بری

تو را چگونه بخواهم

که تمامِ تو در من جا شود ؟!

که بی تو من

باغِ گل های مرده ام



پرویز صادقی

این شعر نیست

این شعر نیست

هر واژه اش یک بوسه است

از ستایشگرِ ناشناسِ تو

برای تو، آشناترینِ من

وقتی بر زانوی خیالم نشسته ای


و من با تو از عشق حرف می زنم

پرویز صادقی

از دلم صدای باران می آید

از دلم

صدای باران می آید

چیزی در من

تو را گریه می کند

چشم های همیشهٔ عشق !

پرویز صادقی

وقتی عشق دلش برایت ضعف می رود

وقتی عشق

دلش برایت ضعف می رود

ماه با دیدنت

غش می کند

و در بوی خوشت

خارها گل می کنند

چگونه می شود

عاشقت نشد

عاشقت نماند

و عاشقت نمرد ؟!


پرویز صادقی