یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

درماندگی یعنی تو اینجایی...

درماندگی یعنی تو اینجایی...
من هم همین جایم
ولی دورم ...

علیرضا_آذر

برای رسیدن به تو راه نمی‌روم

برای رسیدن به تو راه نمی‌روم
پرواز می‌کنم
نمی‌نویسم
کلمه اختراع می‌کنم
دعا نمی‌کنم
باخدا همدست می‌شوم
چیزهای باعظمت را
باید با عظمت خواست...

چیستا_یثربی

بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود را

بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود را
که در بر دارد انگاری هلویی هسته ی خود را

صلات ظهر هم باشد، شبم آغاز خواهد شد
به محض اینکه می بندی دو چشم خسته ی خود را

شدم چون آینه محو وجود بی مثال تو
بیا در من ببین شخصیت بر جسته ی خود را

تمام عمر مثل سایه دنبال خودم بودم
چطور از من جدا کردی من وابسته ی خود را؟

گره روی گره افتاده ،واکن اخم هایت را
نکش در هم دو ابروی به هم پیوسته ی خود را


به دنیا ظلم کن اما نه با من که خودی هستم
که چاقو می برد هر چیزی الا دسته ی خود را

بستگی به آدمش داره

بستگی به آدمش داره
یه " دیوونه " گفتنایی مثل بغله
یه " عزیزمی " مثل فحش !

خستگی

خستگی
روی شانه های نگاهم
سنگینی می کند
اما هنوز در سکوت مبهم این شب
آوازه ی زیر لب خیالی ترین تردید روشنم
که فردا ، با تو می رسد آیا
یا دوباره فقط صبح می شود...


جلال پراذران

حقیقت این است که هرکسی تو را خواهد رنجاند

حقیقت این است که
هرکسی تو را خواهد رنجاند

فقط باید آنهایی را پیدا کنی که
ارزش رنج کشیدن به خاطرشان را داشته باشند.