ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
می خواستم
از پنجره ی تو
به دنیا نگاه کنم
پرده ای که کنار زدم اما
آغاز غمگین ترین نمایش جهان بود
و سکوت
ماندگارترین دیالوگش...
روز اول
هر کدام یک حلقه داشتیم
با هر حرفی که نمی زدیم
حلقه ای به حلقه ها اضافه می شد
و نمایش غمگین تر.
ما سکوت کردیم
و صدای زنجیرها که پایمان بستیم
موسیقی پایانی این نمایش شد.
"محسن حسینخانی"
از همان لحظه رفتنت،
هر روز کنار پنجره مینشینم
و تنهاییم را بو میکشم...
خاطرت هنوز هم،
ماندگارترین عطر این روزهای من است...
"مهران_رمضانیان"
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست.
❤❤در گلویم گیر کرده زخم یک بغـض غریب
فرصتی از اشک میجویم که رسوایش کنم ❤❤
#مهدی_اخوان_ثالث
مرا عمـری به دنـبالت کشانـدی
سرانجامم به خاکستـر نشانـدی
ربـودی دفتـر دل را و افسـوس
که سطری هم از این دفتـر نـخواندی
گرفتم عاقبت دل بر منـت سـوخت
پس از مرگـم سرشکی هم فشانـدی
گذشـت از من، ولـی آخـر نـگفتی
که بعد از من به امیـد که مانـدی؟
هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد