ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
عشق ما را به رهایی میکشد.
به گوشهای دنج!
به خیالی آرام،
در انتهای یک حیاط،
که بوی گلهای پیراهنت را میدهد.
به یک فنجان چای
و یک نوار کاست،
که هر دو طرفش با صدای تو،
پر شده است...
مهران_رمضانیان️
گویا تو را از سالها قبل دوست داشتهام.
قبلتر از گریههای کودکیام.
قبلتر از لیلی
قبلتر از زلیخا،
شاید قبلتر از آنکه
دانهی گندمی، آدمی را به زمین بکشاند.
من تو را قبلتر از واژهی عشق،
دوست داشتهام.
گفته بودم!؟
مهران رمضانیان
از همان لحظه رفتنت،
هر روز کنار پنجره مینشینم
و تنهاییم را بو میکشم...
خاطرت هنوز هم،
ماندگارترین عطر این روزهای من است...
"مهران_رمضانیان"