از راز عبور با خبر می گردند
آغاز ادامه ای دگر می گردند
ای کاش یکی در این میان می دانست
جز باد همه به خانه بر می گردند
"ایرج زبر دست"
این شهر شاعر
نداشت
تا روزی که
کلاغ ها
زاغ موهایت را زدند
"بهمن فاطمی"
حتی اگر برانی ام
چگونه بگذرم
از خیابانی که هرروز
با تو خاطره ساختم
"امیروجود"