ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
درِ خانهات به دریا باز میشد
و دریا
خانهی من بود .
یکبار به آب زدی وُ
عمریست پیِ تو میگردم .
"رضاکاظمی"
کاش ...
کاش در خانه خود نشسته بودیم و
هوای سفر نمیکردیم
جادههای دنیا
از کف دست تو میگذشتند
به موهایت که دست کشیدی
ما در تاریکی گم شدیم !
"رسول یونان"
با من حرف بزن
مثل یک پیراهن نارنجی با روز
مثل وقتی که ابر
صرف شستن یک سنگ می کند ..
مثل وقتی که صرف ِ همین شعر می شود
با من حرف بزن
مثل یک بازی در وسط تابستان
و به چیزی فکر نکن ..
"غلامرضابروسان"
هرچه دلت میخواهد نگاه کن.
"علیرضا روشن"
میان من و آدمها بست .
"لیلاکردبچه"