یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

وقتی نگاهت می کنم

وقتی نگاهت می کنم

می فهمم عشق

به تمام زخم هایش می ارزد

حتی اگر ندارمت

سقفی شدی

بالای سرِ احساس عاشقانه ام

زیر باران فاصله ها

که دیگر

دستشان به دلم نمی رسد

پرویز صادقی

چقدر دوستت دارم ؟

چقدر دوستت دارم ؟

همان اندازه که

آفتاب گردان ها در ستیز با مرگ

چشم از آفتاب بر نمی دارند


پرویز صادقی

عشق برای افتادن

بهانه می خواهد

و تو باید خودش باشی

همانکه قلبم می بیند

می شنود

و می خواهد

که هیچ وقت اینگونه نبوده ام

که با تو می شوم

پرویز صادقی

می پرسند عشق از کجا می آید

می پرسند

عشق از کجا می آید

ساده است

از همان راهی که

قدم های تو می سازد


پرویزصادقی

عشق به زخمش می ارزد

عشق

به زخمش می ارزد

وقتی پای تو در میان ست

توئی که

عشق را زیبا می کنی

بالاتر از باران

خوش رو تر از گل های صحرائی

پرویز صادقی

عشق

عشق

از سه عنصر ساخته می شود :

تو

من

و قلب هامان برای تا ابد

پرویز صادقی

اسم تو خانه است

اسم تو خانه است

حوالی گل های صحرائی

چشم هایت چراغ سقف شب

دست هایت روزهای زندگی ست

و لبخندت مسیر بازگشت پرستوها

به لانه های قدیمی

و چه خوشبخت دلی که

درین خانه ساکن ست !

پرویزصادقی

با سرانگشت یادت

با سرانگشت یادت

دلم را ورق می زنم

هر واژه یک گل سرخ

به سینهٔ باران سنجاق

هر نقطه پروانه ای

نشسته بر عطر داغ ماه

نفسم غرق می شود در تو !


پرویزصادقی