ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
صبح صادق میرسد ساقی سلامت میکنم
مرد عاشق میرسد ساقی سلامت میکنم
چون شود دور از شمع خاموش میشود
نور امید میرسد ساقی سلامت میکنم
در کنار کعبه او بیرق میزند بر احتزار
یوسف زهرا میرسد ساقی سلامت میکنم
گفته بودند ساقی ما در دو عالم ماندنیست
ساقی مستان میرسند ساقی سلامت میکنم
یک قدم مانده تا صبح صادق تا طلوع افتاب
سینه چاکان میرسد ساقی سلامت میکنم
گفت شهر آسوده میگردد هوشیار باش
او زهجران میرسد ساقی سلامت میکنم
داغ ما از غربتش گشته فزون از هجر او
او غزل خوان میرسد ساقی سلامت میکنم
از پس پرده برون اوفتد اسرار نهان عالمین
دریا فصل باران میرسد ساقی سلامت میکنم
سیاوش دریابار
خاطره انگیز شدی دلبر خونگرم جنوب
سردی من را بنویس پای تماشای غروب
ثریا امانیان
یارب این بوی خوش گل زآل عمران من است
یا نسیمی فرستاده ز شما بحر اوان من است
تو خردمند که بر تخت جمشید غالب شده ایی
راه باز کن گر دروازه شیراز امن و امان من است
به قبول حرف دلم با خود حرف می زد
گر چه دانست حرف عشق رساتر ازآسان من است
دوش از دم مسجد سوی میخانه ببردن مجنون هما
خود بگو این همه رحمت ز یزدان من است
چکنم در خرابات مرا دوش به هوش می بردند
آن که در باده فروش شده بی حال، هم ادیان من است
منوچهر فتیان پور
سجده بر کعبه دل زن که خدا از ازل آنجاست
قبلهٔ اهل وفا، خانهٔ یار آنجاست
گرچه در کعبه، بگردی به طوافاش روزی
قبلهٔ اهل حقیقت، به صفا در دلهاست
نزد هر دل که خداییست، چه حاجت به نماز
سجده کن در حرم دل، که خدا در دل ماست
چون به دل راه بری، میرسی از هر سو
به خدا، کعبهٔ حق، خانهٔ پاکان، آنجاست
عارفان از حرم دل به خدا راه برند
کعبه در گوشه دل باشد و معبود خداست
رو مگردان ز دل خویش، که هر لحظه به عشق
میتپد قلب تو، این قبلهٔ یاری اولاست
هر که جان را به طواف حرم دل بسپرد
در درونِ دل او، جلوهٔ ربالعلا پیداست
راه نزدیکتر از آنچه به پندارت آید
سجده بر کعبه دل زن که خدا از ازل آنجاست
امین افواجی
من فقط پیگیر فردای خودم
بی غرض درگیر دنیای خودم
لطف کن؛پا پس بِکش از بودنت
بنده در تسخیر رویای خودم
مبیناراشدی
دیدگانم پرازاشک
دلتنگی امانم نمی دهد
وابستگی پیچکی شده
به دورتنم
آغوشت رامی طلبم
درخوابی سرشاراز
عطرتن ت
وآرامشی ناب
که فراموش کنم
غم هایم را
سید حسن نبی پور
در آرامش تو غرق شوم اگر
حق است بمیرم در آن آغوش
دل را صدقه ی راه تو میکنم
هفتاد رقیب اگر هست
از آغوش تو دور شود
خواب را از چشمانم بگیر
که این دلتنگی را از یاد برم
در برم تو باشی و قند و عسل
آه که سر به سجده
از دور هم به چشم تو برم
علیرضا پورکریمی