ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تمنا میکنم امروز برگرد
رفیق غصه ی دیروز برگرد
من از تو پیرتر هستم نگو نه
به پایت سوختم دلسوز!!!برگرد
ثریا امانیان
غم بلای بزرگیست غم نبینی گلم
تو بهترین معشوقه ی زمینی گلم
ته فنجان دلم لکه های سیاه
بیا فالت بگیرم تو همینی گلم
شباهت من و تو در بی کسی نبود
چرا همیشه تو یی که بدبینی گلم
سکوت تو بغض مرا بیشتر میکند
نگو که همیشه در کمینی گلم
من بهای عشقم را بد پس دادم
شاید بیایی شاید...چه تضمینی گلم
ثریا امانیان
من کسی را در درون آیینه گم کرده ام
بی سبب نیست که لبخند تو را گم کرده ام
دستپاچه میشوم وقتی نگاهم میکنی
من دلم گیر است اما عشق را گم کرده ام
دست و پا گیر ترین احساس حس عاشقی ست
من کنارم مرد رویاها...تو را گم کرده ام
کاش کفش م را کسی پیدا کند
سالهاست زن بودن خود را گران گم کرده ام
هر چه میبینم برایم حسرتی بی انتهاست
کاش بودی چون که آغوش تو را .....
ثریا امانیان
در امتداد شب و ماهی که هلالی شد
روی من روسیاه هم زغالی شد
انگار هزاران سال بی تو مانده ام
در زیر پاهای تو مثل گل قالی شد
فرمانروای شهر عاشق ها فرمان داد
داشتن تو هم محال و هم خیالی شد
از عشق ترسیدم ولی من دوستت دارم
من هول خوردم و لبانم تبخالی شد
یک گوشه ی این دل هنوزم زنده است بی تو
من سوختم اما همه گفتند عالی شد
ثریا امانیان
چقدر شعر به قامت شقایق می آید
موج میزند و دوباره قایق می آید
آنچه سوسو میزند فانوس دریایی ست
چقدر عشق به شانه ی دقایق می آید
رعد و برق میزند من زیر چتر شعرم
آخرش برای پری ها خواستگار لایق می آید
ثریا امانیان
من طاقت دوری نداشتم چشمم خیس شد
انتظار خیانت نداشتم گرگ و میش شد
قسم به لحظه ای که عاشقت شدم
دلم بعد تو با همه خسیس شد
ثریا امانیان
من آمده بودم که به من قند مکرر بفروشی
لبخند تو بر هم زده بازارچه ی برده فروشی
تصمیم گرفتم که به تو فرجه دهم حضرت تقدیر
ای یوسف کنعانی من آه از خانه به دوشی
معمار دل نیلگون من عاشق
از من بگذر آخر قصه چشم پوشی
ثریا امانیان
حس بارانی شدن با اشک های بی کسی
لااقل یکبار درکم کن بمان
از تمام باورم یک لحظه باقی مانده است
دوستت دارم عزیزم پیش مرگم کن بمان
ثریا امانیان