ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیدار من با خویشتن
یک دردِ بی ثمر بود
از آغازِ راهی که قدم برداشتم
شبی تاریک و بی سحر بود
غرقِ در کتابهای گُمنام
انگار در خواب و بیداری سفر بود
من را دیداری بر دیارِ وجود
به سرمای بی رحم و بی رمق بود
در جهانِ واژگونم قناری ها
صدایِ زاغ و زغن بود
بر بیابانِ خشکم پابرهنه
تک درختم در انتظارِ تبر بود
از غیابِ پرستو های سبز
لاشخور در اندیشه کفن بود
مرا از چه رنگی ست در این عالم
که آغوشِ غمها برایم حضر بود
چه آشفتگی درونم نهان است
که رنگِ خوشی هایم بی اثر بود
مرا ز خویشتن که هیچ
بر این عمرِ رفته بی خبر بود
محمدعلی ایرانمنش
توگفتی پسر شو مگر می شود؟!
پر از بال و پر شو مگر می شود؟!
دل آرش از مهر جانش گسست
دوباره پدر شو مگر می شود؟!
همه عمر دل بردی و می بری
دمی همسفر شو مگر می شود؟!
هم آغوش گل مثل گلبرگ باش
بیا تازه تر شو مگر می شود؟!
فضای طربناک آسودگی
گهر تا خزر شو مگر می شود؟!
بیان در زبانم شعور خداست
ضریب خطر شو مگر می شود؟!
هادی جاهد
در چشمهای تو
عشق
در سینهی من
حسِ لغزیدن به شبست
یک قدم مانده به خاموشیِ ممتد
به جهانی تاریک..
و صدایی که از سرِ هیچ
بر میخیزد..
نیلوفر_ثانی
مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم
چنــد ساعت شده از زندگیــــم بی خبرم
این همه فاصله ، ده جاده و صد ریل قطار
بال پــرواز دلـــم کــــو که به سویت بپرم؟
امید_صباغ_نو
مهربانم
بیقرار تنپوشی از دستهایت،
قامت تنهاییام را
جامهی عشق بپوشان
بیتاب درخشش خندههایت
عطش جانم را نور بنوشان..
نیلوفر_ثانی
چیزی زیاد و کم نشده در جهان تو
یک اتّفاق بوده و افتادهایم ما
دل در مسیر عشق تو کم زخم خورده بود؟
زخمی بزن دوباره که آمادهایم ما...
احسان_نصری