ایکاش که جای آرمیدن بودی
یا این رَهِ دور را رسیدن بودی...
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خسته ام از زندگی از مثلِ زندان بودنش
این نمایش درد دارد کارگردان بودنش ....
کاظم بهمنی
میگویی: دوستت دارم
و من به کبوتری تشنه بدل میشوم
که به کاردِ گلوگاهاش عاشق است
غاده السمان
اب از سرم
هزاران وجب گذشته...
اما هنوز زنده ام...
کشف جدیدی ست ...
انسان دوزیست...
احسان فریدونی
در عمیق ترین گوشه چشمت
جایی برای زیبایی ها،
در خلوت ترین گوشه قلبت
جای برای عشق،
در ساکترین گوشه ذهنت
جای برای اندیشیدن
و در شلوغترین لحظاتت،
لحظه های برای دوست
کنار بگذار....
سیمین حیدریان
عاشق واقعی شاملو بود که به آیدا میگفت:
.
.
.
.
.
.
.
"نفسى که مىکشم تو هستى؛
خونى که در رگهایم مىدود و حرارتى که نمىگذارد یخ کنم"