من تو را
چنان درد گوشهى سینهام دوست داشتم.
یک شعر آیا
مىتوانست تو را
این چنین دوست داشته باشد؟
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
مولانا
وقتی کسی تقدیر را باور داشته باشد،
طبیعی است که می نشیند
و می گوید:
“هرچه خدا بخواهد همان است.”
اگر شما گیوتین را به جلو صحنه آوردهاید و آن را با این شادمانی و افتخار افراشته و به آسمان رساندهاید
فقط برای این است که
“بریدن سر ازهمه کار آسانتر است و پروراندن اندیشه در سر از همه کار دشوارتر”…
داستایوفسکی
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
اما چه سود، حاصل گلهای پرپر است!
شرم از نگاه بلبل بیدل نمیکنید
کز هجر گل نوای فغانش به حنجر است؟!
بیداد خراسانی