یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دستت بر روی ماشه بود

دستت بر روی ماشه بود
وقتی می گفتی،
زندگی کن
و عشق بِوَرز.....


مهدیه میرزایی

چون عاشق بودم

انگار
سال‌ها طول کشید
که دسته‌ای بوسه
از دهانش بچینم
و در گلدانی به رنگ سپید
در قلبم
بکارم

اما
انتظار
ارزشش را داشت
چون عاشق بودم

ریچارد براتیگان

انگشت ها همیشه جا می مانند

انگشت ها همیشه جا می مانند

روی ماشه ها

دستگیرۀ در

دکمه های پیراهن

انگشت ها جا می مانند

و وزیدن باد

هیچ سارقی را به یاد کسی نمی اندازد.



محمدصابرشریفی

روزها را به خاطر نمی‌آوریم

روزها را به خاطر نمی‌آوریم
لحظات است که به یاد می‌مانند
غنای زندگی
در خاطرات، خفته است

خاطرات را فراموش کرده‌ایم
فراموش کرده‌ای
فراموش کرده‌ام

چزاره پاوزه

چه وسیع است غزل

چه
وسیع است
غزل
بار سفر میبندد
چه وسیع است خیال
قایقی ، بی بادبان
شفق زلف سیاهت برد از دامن من
گرد رخساره خبر میدهد از
نوبت من
هوس دیدن یار
که مرا
میبلعد
در افقهای پر از پیچش آن تیر و کمان
به درشتی دو چشم آهو
من تو را
میبینم
درد من انبوه است
مقصدش بی رنگیست
و صد افسوس که خواهش ، بیجاست
و تو را عزم سفر کردن تا من .....

فرهادبیداری

درد

اوّلین قلم
حرف حرفِ درد را
در دلم نوشته است
دستِ سرنوشت آن را
با گِلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد ..
رنگُ بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگُ بوی غنچه را از برگهای تو به توی آن جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد ..
حرف نیست
نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟!



قیصر امین پور

حتی اگر ازت عصبانی باشد

حتی اگر ازت عصبانی باشد

حتی اگر قهر باشد

اگر دوستت داشته باشد،

نمیتواند ازت بی خبر بماند

اگر غیر از این باشد،

بعید میدانم

دوست داشتنی در کار باشد.


((نیلوفر اسلامی))

ادمها باید یک چیز را درباره خودشان بدانند!

ادمها باید یک چیز را درباره خودشان بدانند!

من کجا خوشبختم؟

و لزوما، منظور از جا یک مکان جغرافیایی نیست،

منظور نقطه لذت زندگیست.

کِی ها و با کی ها و چراهایش مهم است .


((صابر ابر))