ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
همه چیز از غم های کوچک شروع می شود، همین که دستتان بلرزد و لیوان آب سر بخورد،
همین که درِ ورودی خانه را محکم ببندی، همین که یکی از دکمه های پیراهن هر روز جا بماند،
همین که یادت نباشد کلید را کجا گذاشتی، همین که مدتی طولانی در جمع حرف نزنید....
این شروع ِ فاصله است، بینِ خودتان و امید.
مهم نسیت چه اتفاقی در حال وقوع است، شما نابودش کنید،
زندگی بدون نشانه های وابسته اش، شبیه به مرگی تدریجی ست!
از چیزهای کوچک بیشتر بترسیم!
بوسیدن هر روزه قبل از خروج از در برای کارهای روزمره، به اندازه فراموش نکردن سالگرد مهم است.
صابر_ابر
نگذاریم برایمان خیالبافی کنند،
در این دار یک چله کشیده میشود، از این چله یک بافت قیچی میشود
و
فقط یک بار
خودتان ببافید…
« صابر اَبَر »
ادمها باید یک چیز را درباره خودشان بدانند!
من کجا خوشبختم؟
و لزوما، منظور از جا یک مکان جغرافیایی نیست،
منظور نقطه لذت زندگیست.
کِی ها و با کی ها و چراهایش مهم است .
((صابر ابر))