یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

اینکه شمعدانی را "جانم" صدا می زنم

اینکه شمعدانی را "جانم" صدا می زنم
دست خودمَم نیست
همیشه فکر می کنم که گُل ها را
تو به دنیا آوردی
به گلدان مریمُ نرگسُ یاس
یا همین بنفشهُ شب بو
نگاه کن ..

___ زیباییِ شان به تو رفته
تنهاییِ شان به من ___ !

(حمید جدیدی)

صد نامه فرستادم

صد نامه فرستادم
صد راه نشان دادم
یا راه نمی دانی
یا نامه نمی خوانی

هوا سرد است

هوا سرد است

باید تنت را بپوشانم

با پیراهنی

تن پوشی

یا که نه

آغوشی‌ !


((مریم یزدانی))

در ابتدای سفر گفت بی سبب نگرانی

در ابتدای سفر گفت بی سبب نگرانی
به بوسه گفتمش اما تو نیز چون دگرانی
به یوسف تو هزاران عزیز دست به دامان
تو مثل برده فروشان به فکر سود و زیانی
گل شکفتهء خود را سپرده ام به تو ای رود
به شرط اینکه امانت به آشنا برسانی
مرا در آینه  می بینی و هنوز همانم...
تو را آینه می بینم و هنوز همانی
هزار صبح توانستی و نخواستی اما
رسیدنی ست شبی که بخواهی و نتوانی

فاضل نظری

بودنت را شاید نتوان تفسیر کرد

بودنت را
شاید نتوان تفسیر کرد
ولی از نبودنت
چه دردهایی که
در لفاف ذهن
بیداد نمی کند

مریم پورقلی

اگر اسم این حسى که به تو دارم

اگر اسم این حسى که به تو دارم
عشق است
هیچوقت قبلا عاشق نبوده ام
مرا به دیدن جسمانى تو
هیچ نیازى نیست!
چنان پُرم از تو ،
چنان پُر
که بیشتر شبیه شوخى زیبایى هستم!

رضا براهنی

صدای تو
پونه‌ی خشک است در دستانم
که هرچه بیشتر خردش می کند
بیشتر عطرش زندگی را برمی‌دارد ...

سیدرسول پیره

لبخند نمی زنی

لبخند نمی زنی
و پنجره بی چاره می میرد
و شعر
بی چاره و با کتِ پاره دور می شود...
لبخند می زنی
و جان، جانانه نیست.

و عشق
آی عشق
چه بی چاره جان نمی گیرد!



"مهدیه لطیفی"