در نهضت عظیم دو بازویش
من گریهام گرفته که آخر...
آخر چرا پرنده به دنیا نیامدم؟
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
چون شیشهای شکسته
پراکنده
بر روی ریگهای بیابانها
از من شکستهتر کسی آیا هست؟
رضا براهنی
و خداحافظیاش...
آنچنان ...
چلچلهسانست...
که من ...
میخواهم...
دائما ...
باز بگوید که : خداحافظ...
اما نرود.... !
رضا_براهنی
روزی به خواب تو میآیم میبینی که من تواَم
و تیمارستانی با صد هزار عاشق هستم
ابرو حوالهی دریا کن
و مثل باد گذر کن از شهر پنجرههای ویران
من در تمام پنجرهها انتظار تو را میکشم
((رضا براهنی))