ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
غبار غم براین کشور نپاشیم
به فرش خانه خاکستر نپاشیم
درین شهر سراسر خار و خنجر
نمک بر زخم همدیگر نپاشیم
امیر حاجی ستوده
تو پس زدی مرا آخرِ عیش و نوشِ خود
زود پریدم از سرت؛ من که نمیشه باورم
بگو کجا روم؛ وقتی که نشسته ام بر لبت
مرا به یادِ خود بیار؛ من آن دو پیک آخرم
علی شریفی راد
هِجایِ نمنمِ باران و، مختصر شعری
سکوتِ سردِ خیابان و مختصر شعری
.
نگاهِ زُلزدهی من، وَ ردپایِ شما...
به عمقِ واژهی هذیان و مختصر شعری
.
پُکی عمیق به سیگار و یادِ خاطرهها
قرارِ اولِ عصیان و مختصر شعری
.
مرا همیشه به آغاز میکِشد باران
به دکمههای فراوان و مختصر شعری
.
جهانِ بی تو کفایت به سیبِ حوا شُد...
حیاتِ دیگرِ انسان و... مختصر شعری
.
الف به گُردهی من واژه را کُتک میزد
به جُرمِ یارِ دبستان و مختصر شعری
محمد مهدی قاسمی
شاخه های بید پوسیده در پوستین
رنگ جنون گرفته ساقه های ترد بید
برگ ریزان برگ های سبز رو به طلایی
چنار تنومند سردسته درختان متین
زوال آفتاب در لا به لای غروب سرخ
سار تنها نشسته بر شاخه نو رس مو
نسیم خنک که می وزد بر صورت ماه
شفق و هوای ناب پاییز بر پیکر شهر
سحر کرمی
قاصدک ها را میپرسم
خبری از تو ندارند
کجای عشق ایستاده ای؟
چرا زمستانِ رفتنت
بهار ندارد...
مسلم اکبری ازندریانی
در ضیافتِ گرگهایِ بی مقدار
و خوش رقصیِ اختاپوس هایِ نا نجیب
زخم و خونابه ای دیرینه است
این شادیِ بیمار گونه
از وارثانی بی درد
در میانِ یخ زدگانِ بی نصیب
در جنگلِ انبوهِ سَرو
هَرزه رو تبر دار میشود
تنها، نگاهی منجمد است
احساسِ بَرّه گرگهایِ کثیف
چه غم انگیز است
در سایه یِ تبر، شعری از قامت سرو گفتن
نافرجام است
فریادِ گلویی مُرتعش
خیالِ بی پناهم ظرفِ حقیقت را نمی یابد
از فرارِ اسبهای چموش
به یُمنِ خطهای طلایی
فهمیدم از ازدحامِ شب
یکّه تازی میکند آن بوفِ کور
وموریانه هایی که میخورند
بذر فردا را از کودکِ امروز، در جدالی نابرابر
از دیوار و سکوت چه سود
حاصل کوچه های بی صدا
عباس سهامی بوشهری