یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

قلب من آتشکده ای ست

قلب من آتشکده ای ست

که زرتشتِ چشم هایت

درآن شعله می ریزد

پرویز صادقی

زیر شعرهایم

زیر شعرهایم

اگر نامی از شاعر نمی برند


بخاطر آن ست

که اسمت را نمی دانند !

پرویز صادقی

عشق

عشق
عاقل تر از آنست
که دیوانه نباشد

پرویز صادقی

من در جسمم زندگی نمی کنم

من در جسمم زندگی نمی کنم

در نگاهی زنده ام

که به یاد تو خیره مانده است

پرویز صادقی

پیچیده ترین واژه ها هم

پیچیده ترین واژه ها هم

در کار لبخند ساده ات

مانده اند

چگونه می شود تو را

خلاصه کرد

وقتی جایگاهی می شوی

که من به عشق

اعتراف می کنم

ای لب های صبح

سرود دسته جمعی نور !



پرویزصادقی

خیالت

خیالت

به جاده ای می ماند

که با هر قدم

تو را بیشتر

از آنِ خود می کنم


پرویز صادقی

میان این کلمات

میان این کلمات

دنبال احساس من نگرد

وقتی تو آنجا

شعر مرا می خوانی

و چشم من اینجا

در آغوش گریه است

پرویز صادقی

سال ها می گذرد

سال ها می گذرد

تو اما آن دقایقی

که مثل عقربه ها

بی وقفه دلم

دور تو می چرخد

پرویز صادقی