یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گل های سرخ

گل های سرخ

مرا یاد تو می اندازند

این قرارهای ملاقات

به وقت عشق !

پرویز صادقی

شبیه جاذبهٔ گل ها

شبیه جاذبهٔ گل ها

که پروانه ها را در مدار عطر خود

نگه می دارند

مرا از تو گریزی نیست


پرویز صادقی

عاشقانه ترین احساس من به تو

عاشقانه ترین احساس من به تو

سکوتی ست که نمی شنوی

سکوتی که رایحه اش

گل ها را پروانه می کند



پرویز صادقی

من لرزش صدای عشق را

من
لرزش صدای عشق را
به واژه می نشانم
وقتی
تمام آنچه به یاد می آورد
اسم تو ست


پرویزصادقی

پنجره ها..

پنجره ها برای نور

به دنیا می آیند

تو کجائی

که خانهٔ دلم تاریک ست ؟!


پرویز صادقی

عاشقت بوده ام


عاشقت بوده ام
تا مثل آب
در تمام گوشه های زندگی
ساکن شوم
تا به تمام آنچه هستی
تعلق داشته باشم
و مثل یک رود
راهم را به دریا
بلد باشم

پرویزصادقی

فاصله ها

فاصله ها
وقتشان را تلف می کنند
وقتی تو از من به من
نزدیک تری

پرویز صادقی

خوشبختی بزرگی ست

خوشبختی بزرگی ست

که ما

در دو سوی یک عشقِ تنها

لحظه های آشنا را نفس می کشیم

تو با دهان گل های صحرائی

من با گلوی تعبیر یک رؤیا

خوشبختی بزرگی ست

که ما

زیر باران عشق

با پای هم راه می رویم

با چشم هم می بینیم

و با قلب هم دوست می داریم

خوشبختی بزرگی ست

که ما

سیب ها را می شناسیم

و نیمکت ها را می فهمیم

خوشبختی بزرگی ست

خیالی که

تو را پیش من می آورد

و مرا پیش تو می نشاند

خوشبختی بزرگی ست

که ما

عشق را عاشقیم

تو آن سوی فصل لانه ها

من این سوی کوکوی کبوترها


پرویز صادقی