ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
هر کسی
یک امید، یک عُصیان،
یک از دست دادن،
یک درد، یک اندوه،
در خود دارد.
زیرا از درونِ هر کسی
یک نفر رفته است،
و هر کاری که میکند
نمیتواند او را بدرقه کند....
فاتح_پالا
مخواه از تو بگذرم، تو خود میانِ خواب هم
رها نمیکنی مرا، چگونه من رها کنم؟
یاسر_قنبرلو
آغوشت
بهارنارنجِ شیراز،
سبز و پرسخن و دلم
گنجشکی سرمست از عطرِ توست!
خجستهی تقویم باد
اُردیبهشتهای بودنت!
مرضیه_فروغی
هر سخنی عادی ست ،جُز یک سخن
هر اسمی ساده است جُز یک اسم
همه ی روزها تکراری اند
جُز یک روز
همەی مکانها شبیه هماند
جز یک مکان
عشقت و اسمت
و روزی که همدیگر را در میعادگاه دیدیم!
شیرکو_بیکس
میدانی "دلتنگی" چیست؟
دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی
برود که جانت به آنجا میرود...
محموددرویش
انا ما اریدک قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدک نهر ملح
کل ما ارتویت منه
قد بدا عطشی من جدید
تو را بهسان قطرهی آبی نمیخواهم
که عطشم را سیراب کنی
تو را بهسان رودی از نمک میخواهم
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطشم دوباره آغاز شود.
فاروق_جویدة
شب دراز است و تو بیدار ،ای ایران من
پیکرت زخمی است از جور دشمنان ،ایران من
سرگذشتت سرگذشت قرنها و سالهاست
عاقبت آنکه بماند چون ستون ، ایران من
نیکمردان و زبونان را تو خانه بوده ای
نام نیکان ، کوروشان مانده به نام ، ایران من
کودکانت دل شکسته ، تو داغدار مادران
زخمها بر جان و روحت مانده ،ای ایران من
روزگاران تو پناه بی پناهان بودهایی بی منتی
کاشکی این روز و روزگاران نمیدیدی ای ایران من
عاقبت نیک تو برران باد بر هر نادوستِ غریب
شیر غران خفته در دامانِ ما ، ایران من
مسعود زعفرانی