ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در ته تکه آینهای شکسته
کسی هست که مرا
به اسم کوچکم میخواند
بیا، بیا که تو را آنجا
کسی، به اینگونه که هستی
- نمیخواهد
یک درصد از هرچه که هست
برمیدارم و میروم
میتوان در آن،
همه چیزهای ممکن را
تا بینهایت به توان صد
پیدا کرد
از همه همهمههای این دنیا
خاطره نگاه دلسوزانه تو را
در سررسید کهنه سالها پیش
من مخفیانه نوشتهام
در انتهای آینه
همین مرا کافیست
یک درصد از "هستی هرچه که هست"
گاهی به تمام جهان میارزد
علیرضا غفاری حافظ
تا بینهایت
میروم
در رویا
با یادش
خیسی خاطراتش، بر گونه هایم
و این است،
تمام سهم من،
از عشق،
از کسی که،
بود و نبود بامن
و جز اعتراف
به عشقش
چه بگویم؟!
باید ادامه داد...
چه با سکوت چه با فریاد
و اینست زندگی...
آی آدمها...
من هم یه روز عاشقی کردم..
آن روز،در رویا،با یادش
و اشک
آب و جاروی مسیرش
هرروز هر لحظه هر شب
در رویا
و او می رود ،باز می رود هر بار
هنگام سحر
آرام و آهسته
و من هر دفعه
برای ساختنش ،در رویا
برای رو برو شدنش، در یادم
و باز ،
در رویا
می سازم
زندگی را با یادش
سمت نور،سمت دل
آری
کنار او
بجز و عشق و زندگی
چیزی نیست
تمام
محسن هروی
دلبرا
من کی تو شدم؟
گرفتم سراغ تو را از نسیم
و در آتش عشق تو شعری سرودم
اما شعر بهانه بود
باری نشان از عشق تو می جویم
که دل در گرو توست
و جان زنده به بوسه ای از لب توست
چو دل و دیده را بهاری با توست ...
دلبرا
بگو من کی تو شدم؟
فاطمه دانشور
کُجامانده سلامِ عطر آگینت بگو ای دوست
چرا تلخ است، صدایِ گرم وُ شیرینت بگو ای دوست
بگو تا بشنوم امشب شکایت را که میخواهم
رها باشی ازین احساس غمگینت بگو ای دوست
صدای تو، چو گل باشد که میروید برای من
اگرچه با غرور وُ لحنِ خودبینت، بگو ای دوست
نمیدانم که در آیین تو حرفِ خدایی هست
اگر تنها ستم باشد، از این دینت بگو ای دوست
تمام شب شمردی عیبهای جان عاشق را
که اعجاز است کمی از حرفِ تحسینت، بگو ای دوست
الهه فرحی
این روزها..،
قلم و دفتر شعرم دلهره ای
عجیب را رقم زده اند
چقدر باهم کلنجار رفته اند
وقتی اسم تو میان تمام غم های من
واژه های ذهن پریشانم را تسکین می دهد؛
که هرشب خطوط پیراهنت
مثل واژه ای ناب نگاشته می شود
بر روی زخم های قدیمی دلم
با خودم می گویم:
مبادا بعد از رفتن بهار فراموش شوند
این شعرهایی که بوی عطر تن تو را گرفته اند!
مرتضی سنجری