یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آوار می‌شود بر سرم غم‌ها

آوار می‌شود بر سرم غم‌ها
می‌شکند بال پروازِ روحم را این آوارها

سقوط می‌کنم به درّه ناامیدی‌ها
چشم می‌دوزم به آسمان و ستاره‌ها

یار و یاوری ندارم جز آغوش زمین در بیابان‌ها
می‌دمد در روحم شوقِ زندگی را کسی ناپیدا و بی‌همتا

می‌خزم با بال شکسته در جستجوی او تا فرداها
در جستجوی او تا فرداها
تا فرداها

علی طاعتی مرفه

همین امروزه فرصت زندگی

همین امروزه فرصت زندگی

به تعویق انداختن زندگی، میشه بردگی

نشو اسیر فرداهای نیامده

می‌سوزانی امروزها رو به سادگی



فرداهای نیامده یه سرابه

رودِ زندگی در همین امروز جاریه

قایق زندگی نداره توقف و ایستگاه

حواست باشه نشی فریفته سراب‌های بی‌بندرگاه


علی طاعتی مرفه

زندگی سرابی بیش نیست.

زندگی سرابی بیش نیست.
زندگی دویدن برای رسیدن به دریا نیست.

زندگی ناب، رقص بی‌انتظار در آغوش عریان لحظه‌هاست.

علی طاعتی مرفه