یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

جهان آغشته به اندوه گلسرخ

جهان
آغشته به اندوه گلسرخ
درختان گیلاس خشک
رودها بی خانه
اما خورشید هر روز طلوع می کند

زیتا رضایی

غروب

غروب
صدای کمانچه می وزد
در کوچه باغ های شهریور

زیتا رضایی

تقویم ناخورشیدی

تقویم ناخورشیدی
تاریخ بی لبخند
سهم ماست از این
دور قمری ماه های تاریک
به چه دل می بازیم؟
به چه می نازیم؟
ما تلخک این افسانه هستیم

زیتا رضایی

در گلویت چکاوکی ست زخمی

در گلویت
چکاوکی ست زخمی

که آوازش
تکان می دهد
دنیا را


زیتا رضایی

آن فاخته که می پرد

آن فاخته که می پرد
از این پنجره به آن پنجره
دنبال چیست که مدام می سراید
کو...کو...؟!


زیتا رضایی