ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دست هایت را بمن بده،
می خواهم آشیانی درست کنم
تا درآن آسوده بخاب روم..
شانه ات را بمن بده
که پناهگاهی امن برای غصه هایم شود..
چشمهایت را بمن بده تا دلم روشن شود..
تو خودت را به دست من بسپار،
من هم دستهایم را روی شانه هایت می گذارم
و در چشمان روشنت
عاشقانه نگاه می کنم..
نگاهی پر از اطمینان
،در لحظه های تلخ،برای روزهای سخت..
من تلخیه روزها و لحظه ها را
برایت مثل عسل شیرین می کنم،
تو بگو چه می کنی؟!خودم بهتر می دانم..
می خواهم تو برایم بگویی...
با روحم،چشمهایم،
و با قلبم چه می کنی؟؟
((زهرا والهی))