یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

مراقب سایه ت باش

مراقب سایه ت باش
بی نشان دنبال تو میگردد
وقتیکه انتقاد به اعتقاد
میکنی مراقب انتظارت باش
مراقب رفتارت باش
وقتی که اعتنا به اعتقاد ت میکنی
مراقب ایمانت باش
به چه درد میخورد کلام تو
وقتیکه انتقاد تو
انعقاد لخته خون در رگان دین من است
کمی با خود بیندیشد
آیین من بر پایه ی باد و هواست
بدانجا باید می‌رفت
که سایه ی تو
بیشتر مراقبتًٰ می‌بود.

حاتم محمدی

مکن کج راهی،عاقبت نادان خطابت میکنند

مکن کج راهی،عاقبت نادان خطابت میکنند
مکن لج بازی،بی عافیت گویان عذابت میکنند
واقعا نادان مباش،زخم ها را مرهم ی بگذار
آتش پرستان،سرخ زغالی در دیدگانت میکنند


حاتم محمدی

اگر گم کرده کلامم را

اگر گم کرده کلامم را
نگاهم به نگاهی که ندارد احساسی
گناهم چیست ؟
خم کرده دو دستانم را
زوری که به بازو ندارد قرصی
گناهم چیست ؟
کم کرده توانم را
چیز های سر راهم می سازی
گناهم چیست ؟
سم کرده زبانم را
سر لج باشد هم می با زی
گناهم چیست ؟
جم کرده بسا طم را
قوز کرده پشتم
و پناهم کور از بی احساسی تو ست
گناهم چیست ؟


حاتم محمدی

خاطره ی از دوست،که از یاد رفت

خاطره ی از دوست،که از یاد رفت
مانده تا ابد و از یاد نخواهد رفت
گاهی به او فکر میکنم و نمیدانم
چه شدثَمن مُلک او، چرا بر باد رفت


حاتم محمدی

سال نو آمد و فصل بی مهری زمستان هم گذشت

سال نو شد و روز نو روزی رسید
همین بخت بیدار دیر روزی رسید
سبز جهانم گشت و صحرای دلنشین
وقت بهار صبح امید به پیروزی رسید


حاتم محمدی

روزی برفی خواهد بارید

روزی برفی خواهد بارید
روزی آن طرفی خواهد دید
روزی که سرد شد دل از کارم
آن روز چه هدفی را خواهد دید
روزی که برفی خواهد بارید
آنچنان سوز سرمایش را حس خواهی کرد
که هیچ شعله ای
دیگر آن گرما را نخواهد داشت
و تو در آن سردی
در آن سوز سرما
که شاید مرداد تابستان باشد
در بهمن و برفش دفن خواهی شد.


حاتم محمدی

خیلی وقت ها گفتند و گفتند

خیلی وقت ها گفتند و گفتند
اما هرگز نشنیدند
و هیچگاه پاییزی نیامد
جوجه ها را پس کی میشمارند؟

حاتم محمدی

دوباره عشق ورزیدن شرعا حرام است

دوباره عشق ورزیدن شرعا حرام است
چون عشق اولی قطعا بخواب است
گر گرفتم دائما از بی خیالی تو ای ققنوس
دوباره یادم کن نه وقتی سنگ مرام است


حاتم محمدی