یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شب است و دم کنم شعری ، اجاق آه تا گرم است..

شب است و دم کنم شعری ، اجاق آه تا گرم است..
بریزم بذر غم ما بین سنگ صبر ..
کنم سوده به سان آرد ..
که امشب آسیاب سینه را من چرخ گردانم..
تنور حسرت و سرخوردگی آتش فروزان است ..
امشب در کباب است ناجوانمردانه
اشعارم ..
سپهرم رنج باران است ..
به دریای نگاهم کشتی حسرت ،
شکافد موج طغیان ام
گرفته آفت تشویش ، کشتزار ذهن مکارم..
منم بر مرکب نیمایی خود ، تا طلوع نازک اندامی به چنگ مغرب ظالم کنم آهنگ خون سازی..
شب و هنگام
واژه چیدن
ما شد..
سحرگاهان خلیده جان ما بنگر..
اگر سوته دل از آبادی دردی ..

یاسر شفیعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد