یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پیشانی ام به سبزه نِشسته ، به سنگ نیست

پیشانی ام به سبزه نِشسته ، به سنگ نیست
بر سینه ، عاشقان را که هدیه تفنگ نیست

بر قله‌های سرفراز از تیرگی شب
دیگر صدای نعره‌ی شیر و پلنگ نیست

زخمی شدم وَ خسته از این جنگ با عدو
لشگر بدون افسر وَ سرباز و هنگ نیست

آتش گرفته خانه از هجر  ِ رُخ  ِ جوان
بر چهره های مادران از غصه رنگ نیست

آغوش ها خالی شده از دانش و علوم
افسوس در خانه دگر مرد ِ زرنگ نیست

فریما محمودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد