یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

انتهای جاده خاکی

انتهای جاده خاکی
درختی منتظر ایستاده است
مدت‌های زیادی است
خوب می‌داند،امیدی به آمدن بهار نیست
تاریکی در برگهایش دمیده است
آخرین ستاره هم خاموش شد
در میان رازهای روشن
هنوز پرسه میزنم
تو نیستی و دنبال هیچ می گردم
این بار آخر است
دیگر هیچ ستاره ای طلوع نخواهد کرد
من در تاریکی غروب کردم و تاریکی در من طلوع
به باده نخواهم نشست ولی به باد آری
در برابر این خشم فروخورده
تنها خواهم ایستاد
عاشقانه ها مرده است
تنها تنه خشکیده ای در تاریکی
با شاخه هایی بی روح


احسان ناجی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد