یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تنهائی‌ام از دور پیدا نیست

تنهائی‌ام از دور پیدا نیست
بانو تو باید پیش من باشی
بغض جهانم را بگیریّ‌و
رنگَش کنی در حوض نقاشی
طعم جنون دارد نفس‌هایم
آرامشت را سوی من ها کن
من را بگیر از مرز تنهائی
خود را درون من تماشا کن
پایئز راهی شد به سمت دی
اما من اینجا پشت آبانم
هر بار می‌گویی که می‌آیی
من منتظر، پای تو می‌مانم
صدها جهان بی‌تو به‌سر کردم
این پا و آن پا می‌کنم تا تو
با من به سمت ماه بگردی
شاید شکستی بغض لیلاتو

سمیراورمزیار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد