یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

با او می‌شد دنیا را با همه‌ی نامهربانی‌‌هایش نادیده گرفت

با او می‌شد دنیا را با همه‌ی نامهربانی‌‌هایش نادیده گرفت
می‌شد به عاقبت کارها نیَندیشید
می‌شد تلخیِ کتاب مورد علاقه‌ات را تا نیمه رها کنی و پایانش را با کلاغی که به خانه رسید، شیرین
می‌شد بهتر دید، بهتر خواست، بهتر برخاست...
با او چقدر غیر ممکن‌ها، ممکن بود
با او چقدر من، من بودم

زهرا میرزایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد