یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

از قافیه چشم تو تنگ آمده ام مصرع زیبا

از قافیه چشم تو تنگ آمده ام مصرع زیبا
بر دفتر شعرم به جز اوصاف تو نیست ای همه رویا

از ثانیه ها می گذرم من به خیالت
چون عمر تویی چه غم از گردش دنیا

در چشم تو صدها رخ مجنون به بند است
در بند تو گرفتار منم ای همه لیلا

گر جام شراب شوری و مستی ندارد
ما مست نگاه تو شدیم خوشه حمرا

شب هم به تمنای تو شب شد که هر شب
چون ماه بتابی بر این گنبد بالا

در پیچ و خم زلف تو باید که رها شد
بخشم به گیسوی تو من هر دو جهان را

حیران نشود هرگز از دست تو آزرده
از دل فغان دارم, ای داد از دل شیدا


مصطفی دادپور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد