ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
عطـر تـو را
در سطـر بـه سطـر
تمـام شعـرهـای
ناگفتـه ام
مـی جـویـم
آن جـا کـه
میـان گـل ها
گـم می شـوی
مـن
بـرای بوییـدنـت
گل واژه ای جدیـد
خلـق
خواهـم کـرد
حیدر ولی زاده
میچکد از دستت
رنگ بهار
آنجا که کشیدی
بر بوم نقش عشق را
عبدالعظیم_خویی
پنهان کردن بیفایدهست
آدمی وقتی عاشق میشود
چنان خواب که از چشمان کودکی جاریست
نگاهش همهچیز را لو میدهد
نیهات بهرام
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن
همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن
کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح
دیده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن
در هجوم ترکتازان و کمانداران عشق
سینهای آماده بهر تیرباران داشتن
روشنی دادن دل تاریک را با نور علم
در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن
همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن
مور قانع بودن و ملک سلیمان داشتن
پروین اعتصامی