ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
من با توام
میخواهم آغشته عطر تو زندگی کنم
این رد عطر توست ...
که از حیرت بادهای شمالی
شب را به بوی بابونگی برده است
تو کیستی که تاک تشنه
از طعم تو
به تبریک "مِی" آمده است.
سیدعلی صالحی
سال هشتادوپنج نامه هاى دادشم به زیدش افتاد دستم
.
.
.
.
.
.
دختره نوشته بود مرتضى خان حیف اونهمه ماکارانى با ته دیگ نون لواش که یواشکى از مادرم براتون پختم آوردم
نامه آخرى هم داداشم نوشته بود اکرم خانوم شما اشتباه میکنید
من هرگز جلوى مدرسه تان براى منصوره دست تکان نداده ام
شاید تقدیر روی پیشانیم
نوشته باشد:
"همیشه فاصله ای هست"
ولی تو فقط گاهی برایم بخند
آنوقت تقدیرم را میبوسم و کنار میگذارم ...
تو که میخندی ، خدا تازه میفهمد
اگر تنها عشق
اعجاز رسولانش بود
دنیای جهنمی ، بهشت موعود میشد...
عشق همیشه
معجزه ای تازه دارد...
تو فقط گاهی برایم بخندℳ
گیلدا ایازی*تو فقط گاهی برایم بخند*
کوچه ها را دوست دارم
و جای پای تو را
وقتی که...
بادها می آیند
و می برند با خودشان...
جای پای های تو را...
آرامش مرا...
وقتی آرامشم تو بودیℳ!
آذر زمانی*جای پای تو*