یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز درحوالی چشمانت گم شدم

یک روز
درحوالی
چشمانت
گم شدم
و
سالهاست
شبگرد
کوچه های
خواب
و
کس
تعبیر
رویای
نگاهت را
نمی داند.


پرشنگ بابایی

جز تو اگرم جهان جان شود

جز تو
اگرم
جهان جان شود
نگزینم
و
بگذار
تمام شود
داروغه دنیا
به تعقیب
دو دلی است
دل ما
یکی است
و
ناکام شود.


پرشنگ بابایی

از تلخ خنده هایش

از تلخ خنده هایش
دانستم
به
شیرین عقلی
محکومم.
هرچند
چون حسین
در مصاف
عشق
قربانی
و
مظلومم

پرشنگ بابایی

بنازم راستگویی

بنازم
راستگویی
خط کش
و
ترازو
و
درجه را
که
بی باک
از
سیاست
و
پول
و
خودپرستی
رای شان
ثابت
و
یک
کلام است.


پرشنگ بابایی

برای دیوانگی های

برای
دیوانگی های
بشر
اگر
رسالت های
آسمانی
و
بسته های
اخلاقی
درمان
قطعی
بودند
دیگر
خشونت
و
جنگ
امور
ابدی
جهان
نمی شدند.


پرشنگ بابایی

چه انحصار دلکشی است

چه
انحصار
دلکشی است
عشق
که
ذره ای
از آن
به کس
نتوان داد
چون شد
سهم جان
دگر پس
نتوان داد
دل
ارچه
در
کوی
دیوانگان
مقیم است
اما
نشان آن
به
هوس
نتوان داد.


پرشنگ بابایی

جز ذکر خیر یار

جز
ذکر
خیر
یار
درمجلس
دل
نبود
شرحی
یاد
باد
آنکه
به
غیبتی
ز ما یاد نکرد


پرشنگ بابایی

عاشقی چون رنگرزی است

عاشقی
چون
رنگرزی است
و
دست
و
پای
رنگی
دلت
آن
نخی است
که
سر
دراز دارد.


پرشنگ بابایی