ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چکیده بر من
جرعهای عشق
موج شده در من، جنون
از قطره به دریای تو رسیدن
پیش درآمدِ یک طوفان است.
نیلوفرثانی
از مجموعه شعر بی واسطه دوستت دارم
مدح آیینه اوصاف جهانی
در مرثیه ی عشق
توخود جان جهانی
من خاطر دل
بهر نگاه ت بستم
تا فتحشود یک دل غمدیده
به جانی.....
نیلوفر ثانی
گفتی بمان
و سپیده را از پیراهنت
به تاریکیِ آغوشم ببخش
و سویِ لبخندت را
به واهمههای بیامان
گفتی بمان
و در سرسرایِ عریانِ دلم
یک چراغ و آئینه
دو صندلی روبروی هم باش
تا پنجره شوم
گفتی بمان
تاخاطرهها از قاب نریزند
و دیوارها درتصرف تارها نمیرند
و حرفهایمان
نخشکد لای کتابهای دیروز
و گم نشود آرزوهایمان
فردا
گفتی بمان
و من ماندم
بیحرف ،بیبهانه
بیلجاجت عقل
گریبانگیر دل
ماندم
به حالِ کنار تو
به عطرِ پیچیده در سرسرا
به عقوبت عشق
به راز آئینهی رویا
من ماندم تو نماندی
نه پای هیچ عهد و پیمان
نه آئینه و پنجره و تماشا
بردیوارها اینک منم
تار تنیده و سایه در سایه تکرار
و طنین ماندنی که از حنجرهی آسمان
تا پای ِمسلخِ سینهسرخها
می رود..
نیلوفرثانی@};-
بگو دوسـتت دارم ...
و از من
ابر ِبارانی بســاز . . .
ـــــــــــــــــــــــــــ
نیلوفر ثانی
در ازدحام روزهایِ سیاه
در قرن سکوت و فاصلهها
بگو دوستت دارم و من ببوسمت
محتاجِ تاریخی آشناست
حافظهی کهنسالِ ما
نیلوفرثانی
در بـطن ِهر
شـعر عاشـقانه
قلبـی که می تپد
تویی . . .
ـــــــــــــــــــــــــــ
نیلوفر ثانی