یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به هرچه نگاه کردم رفت

به هرچه نگاه کردم
رفت
برگ ریخت
رود گذشت
باد رفت
تنها تویی که نمی روی
تو
که به خاطرت
همه رفتند ... ////

علیرضا روشن

تو که قصدت پا شستن بود

تو که قصدت پا شستن بود..

لب دریا چرا آمدی؟!!

"علیرضا روشن"

در شعرهای من

در شعرهای من
ممکن است
ماه، راه شود
و کوه، دریا
اما درد
کماکان
همان است که بود

"علیرضا روشن"

دستگیره در را که می گیری

دستگیره در را که می گیری
پرنده ای بال می گشاید
پلنگی خیز بر می دارد
نهنگی باله می جنباند
کودکی برای اولین بار
روی پا می ایستد
تا بروند
مانندِ تو
که دستگیره در را گرفته ای.

"علیرضا روشن" ..

خواب دیدم تنها هستم،

خواب دیدم تنها هستم،

بلند شدم

تعبیر شد


"علیرضاروشن"

212

هی خانم
که خیره نگاه می‌کنی
لباسم شبیه او بود یا قد و قواره‌ام ؟
شرم نکن 
من درد تو را می‌فهمم
من هم به یاد او
به ابرها و آدم‌ها
حتا به دیوار
خیره شده‌ام

هرچه دلت می‌خواهد نگاه کن.


"علیرضا روشن"